مدرسه دارالفنون تهران
میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر از بزرگان تاریخ است که برای اقدامات فراوانش در خدمت به ایران، آشنای تمامی ایرانیان است. مدرسه دارالفنون یکی از برجستهترین اقدامات وی بوده که در زمینهی ایجاد آگاهی علمی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان تاثیر بسزایی داشته است.
میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر از بزرگان تاریخ است که برای اقدامات فراوانش در خدمت به ایران، آشنای تمامی ایرانیان است. مدرسه دارالفنون یکی از برجستهترین اقدامات وی بوده که در زمینهی ایجاد آگاهی علمی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان تاثیر بسزایی داشته است.
در تاریخ پرفرازونشیب ایران، همواره مردانی بودهاند که اقداماتشان اثرات ارزنده و ماندگاری بر این سرزمین گذاشته است. یکی از این مردان میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر است. مردی که علیرغم همه ناملایمات جاری در زمان خود، بلندتر از دیگران اندیشید و به اندیشههایش جامه عمل پوشانید، مردی که در ذهن خویش جز سعادت و نیکبختی ایرانیان نمیپروراند، سیاستمداری که اصلاحاتش میتوانست سرنوشت دیگری برای کشور رقم بزند.
در دوران صدارت سه سال و ۴۵ روزه امیرکبیر، یکی از مراکز آموزشی که در تاریخ فرهنگی ایران بسیار اثرگذار بوده بنا نهاده شد.در دوران قاجار جنگهای ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست رفتن بخشهای زیادی از ایران همراه بود. البته آن شکست دردناک باعث شد که دولتمردان دلسوز و فرهیختگان جامعه آن روز از علت شکست ایرانیان آگاه شوند که همانا بیخبری از دانش و فن آن روزگار بود.از این رو میرزا تقیخان در سال ۱۲۴۴ قمری، هنگامی که تنها ۲۲ سال داشت، همراه گروهی به سرپرستی خسرومیرزا برای پوزشخواهی از کشتهشدن گریبایدوف، کاردار روسیه در ایران، به روسیه سفر کرده بود و در آنجا مدرسههای نوین، کارخانهها و بنیادهای علمی و فنی روسیه را دیده بودو تصمیم گرفت ساختمانی برای تدریس علوم جدید در تهران تاسیس کند. وی نام دارالفنون را برای این مدرسه جدید در نظر گرفت که معادل اصطلاح فرنگی «پلیتکنیک» بود. این مرد وطنپرست در اولین سال صدارت خود موافقت ناصرالدینشاه را برای تاسیس دارالفنون جلب و شخصا محل ساختمان آن را تعیین کرد و برای بنای مدرسه میرزا رضای مهندسباشی را که از نخستین محصلانی بود که توسط عباس میرزا به لندن فرستاده شده و مهندسی را با موفقیت به اتمام رسانده بود، در نظر گرفت. مهندسباشی ابتدا نقشه ساختمان را کشید و انجام کار را به محمدتقی خان معمارباشی دولت واگذار کرد. ساختمان دارالفنون در محوطه وسیعی در شمال ساختمان سفارت روس بین خیابان ناصری (ناصرخسرو) و الماسیه (باب همایون) ساخته شد. درب ورودی این مدرسه ابتدا در خیابان الماسیه بود که بعدها با افزودن تالار نمایشی به مدرسه، به خیابان ناصری انتقال یافت.
تاریخچهی بنای ساختمان دارالفنون
ساخت بنای دارالفنون قریب به یک سال به طول انجامید و در اواخر سال۱۲۶۷ هجری قمری به پایان رسید و در سال ۱۲۳۰ خورشیدی (۱۲۶۸ ه. ق) افتتاح شد. این ساختمان ۵۰ اتاق داشت که قسمتی از دیوارهای آن به گچبری، نقشها و تذهیبات بدیع آراسته بود. همه اتاقها یک شکل و به یک اندازه و به صورت مربع با چهار متر عرض و طول بود و جلوی هر اتاقی یک ایوان قرار داشت. میان حیاط دارالفنون حوض بزرگی بود که در اطراف آن درختان میوه از قبیل زردآلو، توت، گوجه و شاتوت کاشته شده بود. شاگردان برای رفع تشنگی از این حوض که از آب قنات معروف به آب شاه که از زلالترین آبهای مشروب تهران سرچشمه میگرفت، استفاده میکردند. دروازه ورودی ساختمان به شیوه معماری سنتی دارای طاق بلندی بود که در دو سوی درگاه، دو ستون استوانهای نقرهای رنگ، طاق این دروازه را نگه میداشت که بالای درب دو لنگه چوبی و قهوهای رنگ مدرسه، کتیبهای قرار داشت که هنوز نیز وجود دارد که اسم دارالفنون و سال تاسیس آن (۱۲۶۸ ه. ق) حک شده است.
امیرکبیر پس از اتمام قسمت شرقی ساختمان در صدد استخدام معلمان فرنگی برای تدریس در این دانشگاه برآمد. از آنجا که وی نسبت به کشورهای استعمارگر روسیه و انگلیس بدبین بود، تصمیم گرفت معلمان را از کشورهایی چون اتریش، آلمان و فرانسه برگزیند. وی بعد از مدتی تردید سرانجام کشور اتریش را که در آن زمان به نام «نمسا» در نزد ایرانیان معروف بود، انتخاب کرد. امیرکبیر از جان داوودخان خواست ۶ استاد توانمند در کارهای نظامی و زمینههای وابسته، برای ۶ سال استخدام کند که حقوق سالیانه همه آنان بیش از ۴۴۰۰ تومان نباشد و البته هزینه رفت و برگشت آنها را نیز دولت ایران بدهد.
پس از مدتی سفارش کرد یک استاد که بتواند فیزیک و شیمی درس بدهد و داروسازی را به شاگردان بیاموزد و دو معدنچی، که در کار معدن توانمند باشند، نیز به خدمت بگیرد که حقوق سالیانه آن ۹ نفر روی هم از ۵ هزار تومان نگذرد.
موسیو جان داوود در انجام ماموریت خود شش معلم اتریشی و یک معلم ایتالیایی را در رشتههای مورد نظر امیرکبیر استخدام کرد. اسامی هفت معلمی که به همراه داوود وارد تهران شدند به قرار زیرند: موسیو بارون گومنز، معلم پیاده نظام، موسیو کارنوطا، معلم معدنشناسی، آگوست کرزیر، معلم توپخانه، دکتر یاکوب پولاک، معلم طب و جراحی، موسیو نمیرو، معلم سواره نظام، موسیو زتی، معلم مهندسی و ریاضیات و دکتر کوکاتی، معلم داروسازی (ایتالیایی). در میان نخستین مدرسان، دکتر پولاک شهرت زیادی داشت چرا که پنج سال طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بود. وی در تهران کتابهای بسیاری در زمینه طب و جراحی به نامهای جراحی (دو جلد)، رساله در معالجات و تدابیر امراض نوبه و اسهال، کحالی، علاج استعلام و… چاپ کرده است.
کرشیش، به عنوان استاد توپخانه به دارالفنون آمد، اما چون تاریخ، جغرافیا و حساب و هندسه میدانست، این رشتهها را نیز آموزش میداد. او به کمک دانشجویان خود کتابهای زیادی نوشت یا ترجمه کرد که البته یکی از نقشههای دوران ناصری از تهران توسط وی کشیده شده است .دکتر پولاک که کتابی درباره سفرش به ایران نوشته، این دوراندیشی امیر را اینگونه بیان کرده است:
نظر امیر آن بود که معلمان خارجی باید از مداخله در کارهای سیاسی مملکت پرهیز کنند و تنها به کار تدریس بپردازند. به همین ملاحظه از استخدام معلم روسی و انگلیسی و فرانسوی پرهیز کرد.
با این همه، امیر برای کامل شدن شمار استادان و تنظیم برنامهی درسی دارالفنون از بیگانگانی که در خدمت دولت ایران بودند، مترجمهای دولتی و نیز ایرانیانی که در بیرون از ایران آموزش دیده بودند، برای استادی یا مترجمی استادان خارجی بهره گرفت.
سرهنگ شیل(۱۸۷۱-۱۸۰۳)، که از سال ۱۲۲۸ تا ۱۲۳۲ خورشیدی وزیر مختار انگلیس در ایران بود، اعتمادالدوله را برانگیخت تا استادان اتریشی را به بهانهای بازگرداند و بهجای آنان استادان انگلیسی بخواهد.
هر چند میرزا آقاخان نوری با این کار موافق بود، اما ناصرالدین شاه زیر بار نرفت و جان داوودخان را که زمینه آمدن آن استادان را به ایران فراهم کرده بود، به حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد.
به همین دلیل ورود معلمان خارجی به دارالخلافه با استقبال گرمی صورت نگرفت ولی در این میان امیر کبیر به میرزا داوود خان گفته بود این نمساویهای بیچاره را من به ایران آوردهام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آنها را فراهم میکردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود. ولی دو هفته بعد از قتل ناجوانمردانه امیر ایران، دارالفنون کار رسمی خود را با هفت معلم و ۱۱۴ دانشآموز در رشتههای مختلف به شرح ذیل آغاز کرد: طب و جراحی۲۰ نفر، مهندسی ۱۲ نفر، توپخانه ۲۶ نفر، پیاده نظام ۳۹ نفر، سواره نظام ۱۵ نفر، معدنشناسی ۵ نفر و داروسازی ۷ نفر. تمامی دانشآموزان اولیه دارالفنون از فرزندان درباریان، اعیان و اشراف بودند.
نخستین گروه معلمان دارالفنون روزی وارد تهران شدند که بانی دارالفنون دو، سه روز قبلش از صدارت خلع شده بود. خبر عزل این بزرگمرد از تمام مشاغل و مناصب دولتی در یک روز قبل از ورود نخستین گروه معلمان دارالفنون در شماره ۴۲ روزنامه وقایعالاتفاقیه چنین درج شده است:
اعلیحضرت قوی شوکت شاهنشاهی به اقتضای رای جهان آرای ملوکانه و صرفه ملک و دولت و خیر و صواب امور سلطنت را در این معنی ملاحظه فرمودند که میرزا تقی خان را از پیشکاری دربار همایون و مداخله در امور داخله و خارجه و منصب امارت نظام و لقب اتابکی و غیر و ذلک و کل اشغال و مناصبی که به او محول بود به کلی خلع و معزول فرمایند.
سن دانشآموزان به هنگام ورود به دارالفنون بین ۱۴ تا ۱۶ سال بود. البته برخی از افرادی که نفوذ بیشتری در دستگاه دولت داشتند با سنین بالاتری وارد مدرسه میشدند و شاگردانی که در درسهایشان نمره خوبی میگرفتند به اسم خلیفه درس یا دستیار معلم خوانده میشدند که به تدریس میپرداختند. مدت تحصیل در دارالفنون در ابتدا هفت سال بود که به مرور زمان به پنج و در نهایت به چهار سال تبدیل شد. در آغاز کار مدرسه، هفت رشته درسی همانطور که ذکر شد، تدریس میشد که بعدها رشتههای دیگری مانند تاریخ، جغرافیا، نقشهکشی، طب سنتی، ریاضیات، زبانهای فارسی، عربی، فرانسه و روسی اضافه شد. تدریس در مدرسه از ساعت هشت صبح تا سه بعدازظهر بود و دانشآموختگان ناهار را در مدرسه به صورت رایگان صرف میکردند که عبارت بود از پلو خورشت، نان، پنیر، سبزی، یک کاسه آش، آبگوشت و دوغ. به علت حاکم بودن افکار نظامی بر این مجموعه، هزینه آن از بودجه نظامی تامین میشد. جالب است که بدانید بودجه اولیه دارالفنون هفت هزار و ۷۵۰ تومان بود. در سالهای اولین نیز به دانشآموزان مقرری پرداخت میشد و دانشجویان هر رشته دارای لباس یونیفرم مخصوص بودند که بیانگر رشته تحصیلی آنان بود. این لباس توسط خیاط مدرسه سالی دو بار در زمستان و تابستان برای دانشآموزان اندازهگیری میشد. نوع این لباسها از نوع خارا (پارچهای سبک) و برای لباس زمستانی از جنس ماهوت بود.
ساخت بنای دارالفنون قریب به یک سال به طول انجامید و در اواخر سال ۱۲۶۷ هجری قمری به پایان رسید و در سال ۱۲۳۰ خورشیدی (۱۲۶۸ ه. ق) افتتاح شد.
با شاگردان مدرسه بر حسب چگونگی خطاهایشان برخورد میشد، اگر خطا جزئی بود معلمان با خطکش یا چوب، به کف دست آنان میزدند و اگر خطاهایشان بزرگ بود ضمن معرفی به ناظم، سطح مجازات متغیر میشد؛ مثلا گاهی با دادن تفنگ سنگین به دست شاگرد، وی را وادار به نگه داشتن آن بر دستانشان میکردند یا از چوب و فلک و شلاق استفاده میکردند و اگر خطاهایشان نابخشودنی بود، اخراج میشدند. این مدرسه در ابتدا جزو تشکیلات درباری بود و رییس آن زیرنظر مستقیم شاه انتخاب میشد. معلمان نیز با نظر شاه منصوب میشدند و برای ورود محصلان جدید به مدرسه کسب اجازه شاه ضروری بود. ناصرالدین شاه سالی یکی، دو بار شخصا از مدرسه بازدید میکرد و سر جلسات امتحان حاضر میشد و کسانی را که از عهده امتحانات برمیآمدند به حضور میپذیرفت و مورد تشویق و تقدیر قرار میداد و جوایزی برای آنها تعیین میکرد.
روسای دارالفنون به ترتیب میرزا محمدعلیخان شیرازی (وزیر امور خارجه)، عزیزخان مکری (وزیر جنگ)، میرزا محمدخان امیرتومان، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه (نخستین وزیر علوم ایران)، رضاقلیخان هدایت، علیقلی خان هدایت (مخبرالدوله)، جعفرقلیخان هدایت و محمدحسنخان ادیبالدوله بود. ۱۱۱۰ دانشجو از آنجا فارغالتحصیل شدند که برخی از آنان به مقامهای بالای سیاسی، ادبی و هنری رسیدند. از جمله دانشآموختگان معروف دارالفنون باید به محمدحسنخان صنیعالدوله (وزیر انطباعات و رییس دارالترجمه همایونی)، احتشامالسلطنه (رییس مجلس شورای ملی اول و دوم) و میرزا جهانگیرخان روزنامهنگار و مدیر روزنامه جنجالی صوراسرافیل اشاره کرد.
دارالفنون از دورهی ناصری به بعد
دارالفنون بعد از آنکه در دیماه ۱۲۳۰ خورشیدی به مدت ۸۰ سال پابرجا بود، در سال ۱۳۰۸ تخریب شد. در این سال میرزا یحییخان اعتمادالدوله قراگزلو وزیر معارف وقت، ساختمان اولیه دارالفنون را در هم کوبید و با نقشه و نظارت نیکولاس مارکوف، معمار روسی، ساختمان فعلی را بازسازی کرد و در سال ۱۳۱۷ توسط مشیرالدوله مدرسه حقوق طب و نظام از مدرسه جدا شد و مدرسه از حالت آکادمیک خارج شد و به دبیرستان تبدیل شد .از این پس این بنا به یکی از دبیرستانهای شناخته شده و معروف تهران تبدیل شد. دارالفنون تا سال ۱۳۵۷ همچنان با کاربری دبیرستان به حیات خود ادامه میداد اما با پیروزی انقلاب اسلامی به مرکز تربیت معلم تبدیل شد و مدتی بعد به مرکز آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش اختصاص یافت تا آنکه در سال ۱۳۶۸ جزو فهرست آثار ملی ایران به ثبت در آمد و درب آن در سال ۱۳۷۵ تا به امروز بسته شد چرا که مسوولان تصمیم گرفتند آن جا را مورد مرمت و بازسازی قرار دهند و از این مدرسه تاریخی به عنوان گنجینه و موزه آموزش و پرورش استفاده کنند. اکنون سالهاست که از تصویب این طرح میگذرد اما دارالفنون در گوشه خیابان ناصرخسرو بدون کاربری باقی مانده است .
ویژگیهای معماری
بنا ی دارالفنون در حال حاضر دارای دو ورودی میباشد که در خیابان ناصرخسرو قرار دارد. ساختمان دارای حیاط مرکزی است که اتاقها در چهار طرف حیاط واقع شده و در دو طبقه قرار دارد. در سمت شمال مدرسه یک حیاط نیز قرار دارد که به عنوان حیاط بازی از آن استفاده میشود. در جبهه جنوبی، سالن آمفی تاتر و نمازخانه و سکوی نمایش تاتر به ابعاد ۶/۵*۷ متر است. انبار نیز در جبهه شرقی است که مستقیما به خیابان ناصر خسرو راه دارد.
نمای مدرسه توسط آجر ۵ سانت تزئین شده و در بخش جنوبی مدرسه سالن اصلی قرار دارد. در بقیه ی جهات، اتاقها در دو طبقه ساخته شدهاند و راه ارتباطی به طبقهی بالا از چهار راهپله صورت میگیرد که در گوشهی شمال شرقی و جنوب شرقی و جنوب غربی میباشند. دیوارهای اجری با اندود گچ و خاک و بعد کاهگل و روی آن را با ملات گچ پوشانیدهاند. هر اتاق دارا ی یک ورودی و یک پستو است و در بعضی اتاقها پستو تبدیل به ورودی شده است و اتاقها فاقد پستو هستند و دو ورودی دارند. بزرگترین اتاق فعلی مسجد در بخش غربی حیاط مرکزی واقع شده است.
جایگاه این مدرسه گاه حتی فراتر از موضوعات آموزشی رفته و به پیشزمینه تاریخی ایرانیان معاصر در حوزه علمآموزی و کسب مهارتهای زندگی نوین اشاره دارد؛ در چنین جایگاهی، ساختمان دارالفنون هم جنبهای دیگر به خود گرفته و به یک «ارزش تاریخی» بدل میشود تا جایی که فارغالتحصیلان این مدرسه و نسلهایی که از پس آنها با روابطی چون فرزندی یا شاگردی آمدهاند، این مدرسه را نماد گذشتگان و نیکان علمی و فرهنگی خود میدانند. یادمان نرود که دامنه وسیعی از فرهنگیان ایران؛ از فروغی تا هدایت، از اقبال آشتیانی تا جلال آلاحمد و فردیت، خود را شاگردان این مدرسه و محصلان آن میدانند.
در تاریخ پرفرازونشیب ایران، همواره مردانی بودهاند که اقداماتشان اثرات ارزنده و ماندگاری بر این سرزمین گذاشته است. یکی از این مردان میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیراست .مردی که علی رغم همۀ ناملایمات جاری در زمان خود بلندتر از دیگران اندیشید و به اندیشه هایش جامۀ عمل پوشانید، مردی که در ذهن خویش جز سعادت و نیک بختی ایرانیان نمیپروراند، سیاستمداری که اصلاحاتش می توانست سرنوشت دیگری برای کشور رقم بزند.
امیرکبیر دو روز پس از عزل در بیست و پنج محرم سال ۱۲۶۸ هجری قمری به کاشان تبعید شد. اما با این وجود، مخالفان امیرکبیر در دربار، احتمال میدادند که امیرکبیر بار دیگر مورد عنایت شاه قرار گیرد و به قدرت بازگردد. بنابراین با کوشش فراوان توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدین شاه بگیرند.پس از آن بود که با توطئۀ درباریان از جمله مهدعلیا مادر شاه، امیرکبیر را در هجدهم دی ماه ۱۲۳۰ هجری شمسی در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستانش به قتل رساندند.پیکر امیر را روز بعد از قتل ابتدا در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند اما چند ماه بعد، با تلاش همسرش عزتالدوله، پیکر امیرکبیر را به کربلا حمل کردند و در اتاقی که در آن به سوی صحن امام حسین(ع) باز میشود، به خاک سپردند.
آدرس: استان تهران، تهران، ناصرخسرو، بالاتر از سعدی جنوبی، مدرسه دارالفنون
۲ نظرها