گذری بر گذشته و تاریخ ایران

 داریوش اول گستره امپراتوری پارس، قلمرو ایران را به دورترین مرزهایش رساند و درراه این مقصود به نبرد با یونانیـان پــرداخت وی کاخ جمـشید را در دامــنه کوه رحـمت در مرکز خطه پارس نزدیک شیراز کنونی با شکوه هر چه بیشتر به پا ساخت تا چون نشانی از شوکت امپراتور در حال بار عـام دادن به فرستـادگان اقوام دست نشانده که با هدایای خود در برابرش صف بسته اند بر جا بماند.

درباره آثار هنری که در سال ۱۹۳۶ مسیحی بر تالار پائیز پاریس به معرض نمایش گذاشته شده بود، لوئیس ژیله  ( Louis Gillet ) منتقد و نویسنده مشهور و عضو فرهنگستان فرانسه ، در مقـاله ای چنین می نویسد :تابلوهای نقاشی را بچیزی نشمرید ، دفتر راهنمای خودتان را ببندید ، بدنبال نام و امضائی نگردید ، بگذارید چشمهای شما به آن سوئی معطوف گردد که ذوق آنها را به آن طرف مکشاند. قالیها ، قالیهای دلفریب ایران ، دیدگان شما را می طلبد.

در دیدار یکی مستشرقین از موزه گلستان ، نظر او متوجه فرشهائی شد که در زیر پا گسترده شده بود ، مدتی به آنها خیره نگریست و گفت :عجیب است در موزه های تمام کشورهای جهان سر را باید بالا گرفت و اشیائی را که بدیوار نصب شده و یا در قفسه ها چیده اند را ملاحظه کرد ، در ایران باید زمین را نگریست.

********************************************************

نگاهی بر تاریخ ایران از ابتدا تا امروز

حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد ، ساکنان این خطه در جوامع کوچک گرد آمده و معیشت خود را بر پایه کشاورزی بنا نهاده و تا حدودی شروع به داد و ستد دست ساخته های خود با یکدیگر نمودند.

قلمرو ایران قدیم عمدتاً شمال غربی رو به دریاچه ارومیه و دریای خزر ـ رو به مرکز و جنوب غربی در دامنه شرقی سلسله جبال زاگرس ـ تپه سیلک ( نزدیکی کاشان) جنوب شرقی خطه فارس ـ بخشی از جلگه جنوب شرقی بین النهرین ـ جنوب غربی ایران  شامل لرستان و خوزستان کنونی و شوش باستان بوده و نخستین اقوام ساکن جنوب غربی ایران  بنام عیلامیان بسیار سختکوش بودن دولت نیرومند عیلام از حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تا سده هفتم قبل ازمیلاد روی کار بود که با تهاجم آشوریان به سر کردگی آشور بانیپال از عرصه روزگار محو شد .

مهاجمان شرقی و غربی و شمالی امپراتوری عیلام که در پی کسب قدرت بودند مانند : سومریان ، اکدیان ، کاسیان ، هوریان ، متیانیان ، کیمریان و سکایان و نیز در ادامه گردش هزاره اول قبل از میلاد ، مادها و پارسیان نیز از ماورای قفقاز و معابر غربی دریای خزر به قلمرو ایران  روی آوردند و وارد همان عرصه کارزار شدند . هر دو قوم پارس و ماد در رابطه صلح دوستانه یا جنگ طلبانه ای میان دولتهای عیلام و بابل و آشور مشارکت داشته اند بطوریکه مادها با وارد کردن شکست نهائی بر آشور و انهدام نینوا در سال ۶۱۲ قبل از میلاد از آ‎ن پیکارها پیروز بیرون آمدند.

در تاریخ ایران ، سال ۵۵۹ قبل از میلاد کوروش بر تخت شاهی پارسیان نشست و دولت آستیاگس پادشاه ماد و پدربزرگ همسر خود را بر انداخت و اکباتانه ( همدان ) پایتخت هخامنشیان را تصرف کرد.

کوروش به تأسیس امپراتوری بزرگ هخامنشی توفیق یافت که گستره اش تقریباً به مرزهای سراسر دنیای متمدن آن زمان محدود می گشت وی به کیش زرتشتی معتقد بود و مدار کشورداریش بر سه اصل استوار بود :

۱ـ غمخواری مردمان

۲ـ کارائی سازمانهای دولتی

۳ـ پشتیبانی تجارت

داریوش اول گستره امپراتوری پارس را به دورترین مرزهایش رساند و درراه این مقصود به نبرد با یونانیـان پــرداخت وی کاخ جمـشید را در دامــنه کوه رحـمت در مرکز خطه پارس ( نزدیک شیراز کنونی ) با شکوه هر چه بیشتر به پا ساخت تا چون نشانی از شوکت امپراتور در حال بار عـام دادن به فرستـادگان اقوام دست نشانده که با هدایای خود در برابرش صف بسته اند بر جا بماند .

این روش باز نمائی از شوکت شاهانه در بناهای پایتختش شوش با وجود پیشه وران و مصالح برگزیده سراسر امپراتوری به اجرا در آمد و تجمل دربارهای عیلامیان و بابلیان و آشوریان در دستگاه دولت هخامنشی تقلید و تکمیل شد .

( جاده های شاهی بر قرار شد ـ قوانین تدوین گردید مالیات به میزان سنجیده و رسمی وضع گردید . اوزان و پیمانه ها یکسان سازی و استاندارد گردید و مسئولیت و شرح وظایف برای هر یک از مقامات دیوانی و لشکری تعیین شد ) . قدرت متمرکز در وجود شخصی پادشاه بود که بخشی از این مسئولیت را به ساتراپها یا والیان منتصب از جانب خود می سپرد .

اما عظمت این امپراتوری بتدریج و بر اثر ستمگری جانشینان به پوسیدگی گرائید. اسکندر بر عرصه تاریخ تابیدن گرفت و طی یک سلسله پیکار های طاقت فرسا دولت پارسیان را از پا در آورده و قبل از استقرار نظام کشور داری مورد نظرش در سال ۳۲۳ قبل از میلاد دیده از جهان فرو بست و میراث هخامنشیان به تاراج رفت . در دوره حکومت جانشینان اسکندر یعنی سلسله سلوکیان نفوذ یونانی مآبی آمیخته با آداب و رسوم هخامنشی به درجات مختلف در فرهنگ و هنر ایران  زمین تأثیر گذارد.

در ۲۵۰ سال قبل از میلاد ، دولتهای تازه ای در آسیای صغیر ( آنا تولیا ) شکل گرفتند . در مصر سلسله بطلمیوسیان ( از اصل یونانی ) روی کار آمدند . در بلخ کوشانیان به قدرت رسیدند و در قلمرو ایران  نیز اقوامی که از استپ های شمال شرقی خراسان کوچ کرده بودند یا پارتیان یا پارتها متدرجاً به سوی مرکز قلمرو ایران  پیشروی کرده و سرانجام سلوکیان را از مرزهای غربی کشور بیرون راندند و با نام سلسله اشکانیان در سال ۲۳۸ قبل از میلاد بر تخت پادشاهی ایران  نشستند . اشکانیان تیره ای از نژاد آریائی بودند که نزدیک به پانصد سال تا سال ۲۲۶ میلادی بر سراسر قلمرو ایران  حکم راندند .اشکانیان یا پارتیان بیشتراز هخامنشیان مرد عمل و کمتر اهل خودنمائی بودند و کمتر اندیشه شوکت و انحصار طلبی در سر داشتند و کشور داری شان با سبکباری بیشتری برگزار می شد . ایشان تجارت را ترویج می کردند و جاده ابریشم از مرکز چین به مغرب زمین برای آنها منبع درآمد کلانی بود ، کشاورزی در مرتبه ای پیشرفته قرار داشت .

درباریان حکومت پنج قرنی ، سلسله اشکانی که در اثر پیکارهای پیاپی با مهاجمان ارمنی و سکائی از سمت شمال غربی و منازعات میان خودی ها دچار ضعف شده بود ، مورد تهدید امیرنشین پارس قرار گرفت که مردمانش دعوی پاسداری پرستشگاه ( آناهیتا ) یا الاهه آب در کیش زرتشت را به سر داشتند در سال ۲۲۴ میلادی اردشیر اول بر اردوان پنجم پادشاه اشکانی چیره شد و بساط دولتش را از میان برچید . جد اردشیر ساسان نام داشت و نام این سلسله برگرفته از این نام ساسانیان نامیده شد .

ساسانیان اساس کشور داری خود را بار دیگر بر تمرکز قدرت در دست شخص پادشاه گذاردند و شوکت و حشمت مقام سلطنت را مصرانه مورد تأکید قرار دادند و نیز دین رسمی و دولتی را برای عموم اجباری ساختند و طبقه ای از روحانیان بلند مرتبه یا موبدان را به پاسداری از آن گماشتند . بدین ترتیب جامعه به طبقاتی کاملاً متفاوت و متمایز تقسیم شد و اداره امور کشور بر اساس سلسله مراتب مشاغل شکل گرفت .

در زمان شکـست والرین امپـراتور روم از شـاپور اول پسر اردشیر در سال ۲۶۰ میلادی ، قدرت دولت ساسانی شکست ناپذیرشناخته شد. شاپور دوم و شاپور اول و خسرو اول ملقب به انوشیروان ( بمعنای صاحب روح جاویدان ) و خسرو دوم ملقب به پرویز همگی از پادشاهان سلسله ساسانی بودند . با توجه به خستگی مردم از جنگ و آزرده از اختلاف طبقاتی شدید و بردگی ، ایرانیان مغلوب اعرابی شدند که متکی به دین اسلام و ایمان راسخ بودند . بدین لحاظ مردم ایران  برای برخورداری از رهائی وعده داده شده در آیات قرآن و گفته های مهاجمان ، مسلمانی را با آغوش باز پذیرفتند اسلام موفق به نفوذ ایمان به خدا ، در دلهای ایرانیان گردید و در آداب زندگی مردمان تحولی برانگیخت . نژاد اعراب بطور تصادفی به پیروزی نرسیدند بلکه مغز سازمان اداری در دولت ساسانی پوسیده شد و ناچار پکید . دیوانیان با تحمیل مالیات سنگین و انواع ستمگری ، قانونمندی و حرمت گذاشتن بر حقوق عامه را بر باد فنا دادند . چند سده بعد داستان شیرین کاری شگفت انگیز بهرام گور در شکارگاه ـ رهنمودهای بخردانه انوشیروان در امور مردم داری و خود باختگی های شاه خسرو در عرصه عشق ، الهام بخش شاعری بزرگ چون فردوسی شد. ( قرن دهم میلادی )

شاهنامه همانند همتایان غربی‌اش ( ایلیاد و ادیسه اثر هومر یونانی سال ۱۰۰۰ قبل از میلاد و با انئید اثر ویرژیل رومی سده اول قبل از میلاد ) ، فضایل باستانی مردمان  قلمرو ایران را با بیانی آرمانی مورد ستایش قرار داده است .

در نظر اکثر مردم قانون فضیلی انتزاعی نیست بلکه عبارتست از رعایت حقوق متساوی برای هر فرد و بعلت اختلاف طبقاتی شدید در پایان سالهای حکومت ساسانی جامعه و قلمرو ایران  با اعراب مسلمان بیعت کرده و دین برادری و برابری را پذیرفتند . دو قرن پس از برقراری دولت اسلامی تعدادی از والی نشینان محلی ( دور افتاده از مرکز خلافت در بغداد ) دم از استقلال طلبی زدند . طـاهریـان در خراسان ، صفاریان و سامانیان سلسله هایی بودند که سر از تابعیت مـطلق خلفا بـاز زدند .

سـامـانیـان ( ۸۹۲ تا ۹۹۹ بعد از میلاد ) قومی از بومیان محلی و ایرانی تباربودند که قلمرو حکومت خود را از دو پایتخت سمرقند و بخارا تا مرزهای هندوستان و ترکستان و تا نزدیکیهای بغداد بسط دادند و مشوق احیای ادبی خصوصاً زبان فارسی شدند شاعران بزرگی چون رودکی ، دقیقی و حکیم دانشوری در مقام ابن سینا مورد حرمت دربارساسانی قرار گرفتند .

آل بویه یا دیلمیان ( ۹۳۲ تا ۱۰۵۶ ) مستقل از مرکز خلافت در بغداد با توکل به نیروی نظامی از خاستگاهشان در جنوب کوههای البرز بپا خاسته و تا سراسر غرب قلمرو ایران همدان و اصفهان و فارس و حتی میانرودان حکومت خود را گسترش دادند تا جائی که در اندک زمانی مرکز خلافت بغداد را به اشغال خود در آوردند و بدون جنگ حرمت به مقام خلیفه بغداد را ترک کردند . خلیفه مستکفی به هر یک از سه برادران دیلمی که فرماندهی سپاهیان پیروز را بر عهده داشتند لقبی اعطا کرد . جانشین بعدی که ملقب به عضدالدوله شده بود آداب شاهان قدیم قلمرو ایران را احیاء کرد و با عنوان شاهنشاه سکه زد .

نهضت سرپیچی از فرمان خلیفه و بدست آوردن استقلال محلی به اوج خود رسید بطوریکه ترکان ساکن نواحی شمال شرقی خراسان که در خدمت امیران محلی بودند ، زمام امور را به دست گرفتند .

نخستین گروه ترکان ، غزنویان بودند که چون سیاهی مزدور در خدمت سامانیان بودند ، لکن در فرصت مناسب دعوی اسـتقلال کردند و سـلسله غـزنویان را در غزنه ( افغانستان ) در سال ۹۷۷ میلادی تأسیس کردند سلطان محمود غزنوی مشهورترین ـ و دمدمی ترین پادشاه شاعر نواز این سلسله بود فردوسی شاهنامه را در زمان وی به نظم در آورد .

با بهبود اوضاع تجارت و کشاورزی زندگی ایرانیان نیز بهبود یافت و نوعی شهرنشینی پیشرفته با فعالیت بازرگانان و پیشه وران بوجود آمد . در عرصه خان خانی آن زمان ناگهانی طلیعه دولت سلجوقی پدیدار گشت ( ۱۰۳۷ تا ۱۱۷۵ میلادی ) بطوریکه غزنویان را از سر راه خود بر داشتند و پانزده سال بعد لقب سلطان را از خلیفه دریافت کردند .

ملکشاه سلجوقی قلمرو دولت را از آسیای میانه تا ماوراءالنهر و دمشق گسترش داد . ضمن اینکه حکومت فاطمیان در مصر و امپراتور بیزانس ( روم شرقی ) نیز قبول کردند مرزهای قلمرو ایران  را به رسمیت بشناسند ، وحدت سیاسی قلمرو ایران  را یکپارچه کرد و محیطی برای فرهنگ پروری و حمایت از دانش و هنر حکمفرما شد در این هنگام ابو حامد غزالی حکیم بلند پایه آموزه های خود را به نگارش در آورد .

خواجه نظام الملک وزیر صاحب تدبیرـ نظام آموزشی ثمر بخشی را در کشور دایر ساخت و در کتاب مشهور خود سیاست نامه حکمت سیاسی و آئین کشور داری را با نثری زیبا تفسیر کرد . حکیم عمر خیام ریاضی دان ، منجم و شاعر نامدار ، پژوهشهای در علم نجوم کرد و گاهنامه ای با ارزش به جهان عرضه داشت .

لکن در همان زمان بهترین و پر ثمرترین تولیدات فرهنگی بلیه تهاجم مغولان بر سرتاسر قلمرو ایران  نازل شد . هلاگو خان نواده چنگیز به بغداد تاخت و آن پایتخت را به باد غارت گرفت و بساط خلافت عباسیان را از بن بر انداخت . ضمناً فرقه اسماعیلیه معروف به حشیشیان که متهم به آدمکشی ، کفرگوئی و تفرقه اندازی در میان مسلمانان بودند در قلاع کوهستانی از جمله قلعه الموت ، قلع و قمع کرد . غازان خان که با کفایت ترین عضو سلسله ایلخانان شناخته شد، به دین اسلام درآمد و نام محمود برخود نهاد و به پیروی از او بسیاری از مغولان مسلمان شدند . غازان خان بناهای دینی و آموزشی معتبری در تبریز بر پا کرد و مالیاتها را تعدیل نمود وی کشتزارها را به مالکان اصلی شان برگرداند و ضوابط مالی جدیدی برای جلوگیری از ربا خواری و سود جوئی هاب غیر منصفانه برنامه ریزی کرد و تجارت و تولید را تشویق نمود .

مارکوپولو در سفرنامه اش اشاره می کند مغولان اصول زندگی قبیله ای خود را رها نکردند اما در قلمرو ایران  تا حدودی کافی اختیارات حکومتی را بر عهده ایرانیان محول نمودند . پس از در گذشت الجایتو که پایتختش را در سلطانیه بنا کرد و در هنرپروری و اسلام دولتی شهره آفاق بود قدرت فرمانروائی مغولان در هم شکست و مردمان نیز از ضعف زمامداران وقت استفاده کرده و سر به طغیان برداشتند . جلا یریان یا ایلکانیان ( آل جلایر ) وارث مستقیم ایلخانان بوده و حکومت خود را در آذربایجان و عراق برقرار کردند ( ۱۳۳۶ تا ۱۴۳۲ میلادی ) سلسله آل مظفر نواحی اصفهان و شیراز را زیر فرمان خود گرفتند . در زمان حکومت شاه شجاع از سلسله آل مظفر ـ حافظ مشهورترین شاعر قلمرو ایران  و زاده شهر شیراز نام آن امیر را در بعضی از ابیات خود جاودانی ساخت . (۱۳۱۴تا ۱۳۹۳ )

شوق برتری طلبی و نبوغ جنگ آوری تیمور ایران  را به زیر پای لشکریان او کشید . تیمور با شهامت و شقاوت همگان را زیر فرمان خود در آورد . جنگاوری و هنر پروری دو خصلت برجسته امیر تیمور گورکانی بود بطوریکه وی پایتخت خود سمرقند را پناهگاه هنرمندان قرار داد و در زیبائی این شهر را مشهور نمود . کلاویخو سفرنامه نویس و فرستاده دولت اسپانیا می گوید ، تیمور با استخدام معماران ، پیشه وران از کشورهای همسایه سمرقند را بی همتا ساخت لکن پس از مرگش در سال ۱۴۰۵ میلادی جانشینانش به شرط قبولی فرامانروائی صوری والیان تیموری ، حکومت را به والیان محلی وا گذاشتند .

معماری و نگارگری در نظر جانشینان تیمور ( شاهرخ ـ الغ بیگ ـ بایسنقر ) بسیار اهمیت داشت و آنان بیشتر هنر دوست و هنر پرور بودند تا جنگاور . در نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی ایرانیان شاهد بازگشت صلح و سامان شدند .

دو سلسله رقیب از طوایف ترکمن یکی قراقویونلو (با تصویرگوسفند سیاه بربیرق شان ) مسلط بر مغرب آذربایجان و مشـرق آنـا تولیا و بخشی از شمـال شـرقی بیـن النهرین ( ۱۳۷ تا ۱۴۶۹ میلادی ) و دیگری آق قویونلو( با تصویر گوسفند سفید بر بیرق شان) فرمانروائی آذربایجان شرقی و قفقاز و دیاربکر ، سرگرم یک سلسله پیکارهای طولانی شدند ، در ابتدا قراقویونلوها پیشرفت کردند ولی بعداً آق قویونلوها به سرکردگی اوزون حسن ، با شکست جهانشاه قراقویونلوها در سال ۱۴۶۵ ( وی مسجد کبود را در تبریز بنا کرد ) و انقراض سلسله اش به پیروی رسیدند ، اوزون حسن در شهر تبریز بر تخت فرمانروائی نشست .

در سال ۱۴۹۴ میلادی شاه اسماعیل از اخلاف شیخ صفی الدین اردبیلی ( عارف بزرگ ) که در آن زمان نوجوانی ۱۴ ساله بود به سرکردگی طایفه قزلباش ( سرخ سر ) با شیعیانی جان برکف که از میان ترکان آذربایجان و آسیای صغیر برگزیده بود ـ در کمتر از سه سال دشمنان را مغلوب و تا خطه مازندران را به تصرف خود در آورد و حملات ازبکان از مشرق و عثمانیان از مغرب را دفع ساخت پس از وی شاه طهماسب اول و سپس شاه عباس کبیر(۱۵۸۷ تا ۱۶۲۹ میلادی ) لایق ترین پادشاه صفویه به حکومت رسیدند شاه عباس مردی بود ناظر بر کلیه امور کشورش وی احوال مردم ایران  را از هر نظر بهبود بخشید .

نگهداری از جاده ها را منظم ساخت در همه جا پل ـ کاروانسرا ـ آب انبار و بازار احداث کرد . اصلاحات بنیادین در حکومت معمول داشت . صاحب منصبان درباری را از بین گرجیان تازه مسلمان انتخاب کرد . مأموریتهای تجاری را به بازرگانان ارمنی سپرد و با هنر پروری فراوان پایتختی به زیبائی اصفهان را ایجاد کرد .

دو پادشاه آخر این سلسله شاه سلیمان ( ۱۰۷۷ تا ۱۱۰۵ ) و شاه سلطان حسین (۱۱۰۵ تا ۱۱۳۵ )دولت صفویان را به انقراض کشاندند و کشور ایران  را دچار هرج و مرج حاصل از فتنه افغان ساختند .

افغانان نتوانستند بر ملت متمدن ایران  حکومت کنند و با به حکومت رسیدن نادر شاه آشفتگی ها رو به زوال نهاده لکن به علت جنگها و نزاع های داخلی و خارجی قدرتی یکپارچه برای تشکیل دولت مرکزی در ایران  بوجود نیامد .

حکومت نیکخواهانه و کوتاه عمر، سلسله زندیه در شیراز تنها توانست آرامش و آبادانی را در ایالت فارس برقرار سازد که آن هم پس ازمرگ کریمخان به پایان رسید.

لطفعلی خان نواده برادری کریمخان با آقای محمد خان رئیس ایل قاجار که مقطوع النسلی قهار بود ، رویاروئی یافت و کشته شد و در نتیجه سلسله قاجاریه در ایران  حکومت یافت و تا اوایل قرن بیستم در قدرت باقی ماند .

آنگاه سلسله پهلوی به دست رضا شاه تأسیس شد که جانشینی خود را به فرزندش محمدرضا پهلوی سپرد . در سال ۱۳۵۸ هجری شمسی برابر با ۱۹۷۹ میلادی محمدرضا پهلوی از مقام سلطنت به زیر کشیده شد و دولت جمهوری اسلامی برقرار گردید .

در کشاکش ظهور و سقوط حکومتها که بطور اختصار به ذکر آن رفت . بخش عمده ای از دستاوردهای هنری ایران  هم چون سنگ تراشی های یادبودی بر بدنه کوههای صخره ای ـ کاخهای شکوهمند شاهی و نیز در دوره های متأخرتر تصویرگری و زینتکاری نسخ خطی یا بافتن قالیهای نفیس و بی همتا در سایه حمایت فرمانروایان و امیران تحقق یافته است، لیکن بعد از ظهور اسلام ، انواع معماری دینی شکل گرفت و سنتهای استادگری و صناعتگری احیا شده ، و هنرهای تزئینی دیده نواز مانند تذهیب قرآن کریم ـ انواع خوشنویسی انگاره پردازی با حروف کوفی تزئینات گره چینی (گره سازی ) و رگچین موزون آجر و کاشیکاری با نقوش هندسی ، پارچه بافی رنگین ، سفالگری با شکلهای دل انگیز فلزکاری مزین به قلمزنی ـ تصویرگری نسخ خطی ـ جلدسازی مجلل و مانند آن رواج و این همه حاصل دسترنج هنرمندانی متعهد و پاکدل بود که با ذوق و پشتکار خود طیف گسترده و شکوهمند هنر اصالتاً ایرانی را تداوم بخشیدند .

سرای تاریخ

فیلم: ایران در رهگذر تاریخ

 

2/5 - (1 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *