مهر و میترا در اساطیر ایران
ایزد مهر ، ( در اوستا -miงra ، سنسکریت -mitra ، فارسی میانه -mihr و سغدی -miši ) یکی از خدایان بزرگ اقوام هند و اروپایی است. گواه این امر وجود کتیبه ها و الواح گلینی است متعلق به حدود ١۴٠٠ ق.م که در سال ۱۹۰۷ در کاپادوکیه ی آسیای صغیر در بغاز کوی ( ترکیه ی امروز ) یافته شده است . در این الواح که به خط میخی است و عهد نامه ایست میان دو دولت هیتی و میتانی ( قومی مستقر در جنوب دولت هیتی ١٩٨٠- ١۵٠٠ ق.م ) از دو ایزد بزرگ هند و ایرانی یعنی ” میتره _ ورونه ” یاری خواسته شده است. . اگر چه ایزد مهر یادگاری از دوره های بسیار پیشین است اما نه در انجمن ایزدان گاهانی زرتشت جایی دارد و نه در کتیبه های متقدم هخامنشیان و تنها در اوستای نو و کتیبه های متاخر هخامنشیان ( از دوران اردشیر دوم ۴٠۴ تا ٣۵٩ ق.م ) از این ایزد نام برده می شود . در اوستا ی نو دو ایزد مهر و خورشید هر کدام یشت (سرود ستایش ) جداگانه ای دارند . یشت ششم از آن خورشید و یشت دهم متعلق به ایزد مهر است .
بنا بر اوستای نو مهر نخستین ایزدی است که پیش از خورشید بر می خیزد :
” مهر ، نخستین ایزد مینوی که پیش از خورشید فناناپذیر تیز اسب در بالای کوه هرا بر می آید . ” ( یشت ١٣/١٠)
و پس از فرو رفتن خورشید به پهنای زمین در می آید :
” مهر، که پس از فرو رفتن خورشید به پهنای زمین بدر آید . ” ( یشت٩۵ /١٠ )
مهرپیش از خورشید بر می آید، در روز پیش خورشید می رود و پس از فرو رفتن خورشید به شب سالار ی برمی خیزد تا آفریدگان هرمزد را از دیوان و پیمان شکنان بگیرد :
” مهر در روز پیش خورشید رود ، چون خورشید به روزن اندر رود ، مهر بازگردد و به شب سالاری آفریدگان هرمزد را از دیوان ، دروجان و مهر دروجان ( = پیمان شکنان ) گیرد.( روایت پهلوی – فصل١۵/ ۶۵)
اردشیر شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه در این زمین پسر داریوش شاه گوید: داریوش پسر اردشیر شاه. اردشیر پسر خشیار شا شاه. خشیارشا پسر داریوش شاه هخامنشی. این کاخ را به خواست اهورامزدا آناهیتا و میترا بنا کردم. اهورامزدا آناهیتا و میترا مرا از هر بدی بپاید و این را که بنا کرده ام خراب نکنند، و از آسیب نگاه دارند.
مهر بنا بر مهر یشت اوستا
مهر در اوستا ایزدی است با گردونه ای چهار اسبه که آسمان را می پیماید.( یشت۶٨/۶٧ /١٠) دارای هزار چشم و ده هزار گوش است ( یشت٧/١٠) پس هیچ چیز بر او پوشیده نیست . مهر با صفت ” دارنده ی چراگاه های فراخ ” ستایش می شود.( یشت١/١٠) پس برکت بخشی از آن اوست. مهر ایزد عهد و پیمان است و با مهر دروجان (= پیمان شکنان ) می ستیزد ( یشت ١٠⁄١٠۴) از همین روی ” ایزد جنگ ” نیز هست.
بدین ترتیب ایزد مهر در اوستا دارای سه وظیفه است :
١- فرمانروایی:
مهر از ” کلام راستین ” آگاه است ( یشت ۴۹/ ١٠) . پیکرش کلام ایزدی است و درک کلام مقدس می بخشد (یشت ۲۵/١٠) . شهریاری داناست ( یشت۳۵/١٠) که فره و شهریاری می بخشد ( یشت ۶۵/١٠) .
۲- رزم آوری :
مهر نیرومند ترین در میان آفریدگان است (یشت ۶/١٠) . قوی ترین ، دلیر ترین ، چالاک ترین و پیروزمندترین ایزدی است که بر روی زمین جلوه می کند( یشت ۱۳۵/١٠) . پاسبان جهانیان ( یشت ۴۵/١٠) و یاری رساننده ی جنگجویان است( یشت ۷/١٠) جنگجویی دلیر و شهریاری توانا و داناست ( یشت ۳۵/١٠) . او دارای خنجر و گرز و تبرزین است ( یشت ۱۳٠/۱۳١/١٠) سپری سیمین و زره ای زرین دارد ( یشت ۱۱۲/١٠). او دشمن پیمان شکنان یا مهر دروجان است.( یشت ۲۶/١٠)
٣- برکت بخشی :
مهر ” دارنده ی دشت های فراخ ” است ( یشت ۸۷/١٠) . بخشنده ی ثروت و خانمان و آرامش است . ( یشت ۴/١٠) . بخشنده ی گله و رمه ( ۲۸/١٠) و دهنده ی پسران زورمند است ( یشت۶۵/ ١٠)
تاثیر آیین مهر در ایران
مقارن استقرار آیین زرتشت در اواخر دوره هخامنشیان، مهر پرستی (Mithraism) در ایران رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت. پرستش مهر در ایران و هند، ریشه ای بسیار قدیمی و سابقه ای طولانی دارد. در هند باستان میترا به عنوان خدای پیمان و روشنی ستایش می شد و نام او غالباً همراه با ایزد دیگری به نام وارونا ذکر می شود در کهن ترین اسناد مکتوب ایران باستان، اشارات متعددی مبنی بر نیایش مهر وجود دارد. از جمله در کتیبه های شاهان هخامنشی، پشت دهم از اوستای متأخر و … .در اوستا، مهر، ایزد راستی، دلیری، فروغ، روشنایی و عهد و پیمان است. بینایی، دلیری و فریفته نشدن از صفات بارز و محنق مهر است. جایگاه مهر به پهنای کره زمین است.
در دوره ساسانیان نیز این ایزد، اهمیت و جایگاه خاصّی در اعتقادات ایرانیان داشت.از ویژگی های ایزد مهر، نظارت بر عهد و پیمان، پاییدن نظم و راستی، تاختن و شکست دیوان و فریبکاران، و داوری روان ها بعد از مرگ. امروزه واژه مهر دارای معانی مختلفی است از جمله: خورشید، عهد و پیمان، دلبستگی و محبّت. همچنین هفتمین ماه سال شمسی مهر است. نیز شانزدهمین روز هر ماه در ایران باستان را مهر می گفتند و از این رو روز مهر از ماه مهر، را مهرگان مینامند.این آیین آداب و مراسم مخصوصی برای قربانی کردن گاو و نسل تهمید داشته و پیروان آن یک دیگر را اخوان یا برادران و رهبران خود را پدر و بزرگترین آنان را پدر پدران می نامیده اند.مهر پرستان اعتقاد داشتند که خدای مهر یک بار به صورت انسانی در یک نماز ظهور کرد و شبانانی که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وی ایمان آوردند. آن گاه خدای مهر، گاونری را کشت و خون او را بر روی زمین افشاند. هر جا که قطره ای از خون او افتاد، سر سبز و بارور شد. وی پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پیوسته برای کمک به بندگان خود در زمین آماده است.در اعتقادات مزدیسنایی مهر ایزد راستی، دلیری و سلحشوری، فروغ و روشنی، مراقب گاو و چهار پایان و چراگاه های فراخ، نگاهبان عهد و پیمان و مجازات کننده دروغ گویان و پیمان شکنان است. در ایران با آمدن اسلام میترا جانی تازه میگیرد, ریشههای آسمانی باور به میترا و آیین پرستش او در آمیزش با اسلام اندیشه متفاوتی را پدید میآورد. این که مولوی و حافظ و هاتف و…. بی پروا از آمد و شد خود به خرابات (خورآباد یا پرستشگاه خورشید که نماد میترا است) یا از آیینهای آن (سرودههای حافظ گزارش انجام آیین مهرپرستی است نه اینکه انباشتهای از وازههای کنایی) سخن میگویند ویهانی (برهانی) بر این گفته است. برای نمونه در این سروده علامه طباطبایی : “پرستش به مستیست در کیش مهر….” از نوشیدن میهوم هنگام پرستش در آیین مهر پرستی سخن به میان است. پلههای چیستا (عرفان) نیز بازتابی از پلههایی است که رهرو میترایی برای رسیدن به پلهٔ شیر مردی و سر انجام “پیر” شدن, باید بپیماید.
باور میترایی یا خورشید نیایش را حتی در اشعار مولانا جلال الدین که مذهب اشعری گاهی چون دماغهٔ در بحر کلامش بستر می گستراند، میتوان دریافت جاییکه می گوید:
نه شـــــــبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم چوغــلا م آفــتــابـم هـمــه ز آفــتـاب گویــم
کمتر شاعر و روشنفکر زمانهها را تاریخ ادب سرزمین ما بیاد دارد که در ستایش و نیایش خورشید گلدستههای کلام نیاراسته باشد.
به هر حال تاثیراتی که این آیین بر فرهنگ و دیگر ادیان واقع در ایران گذاشته غیر قابل انکار است .برخی از این تاثیرات همچنان باقی مانده است همانند زورخانه ها ،سقاخانه ها ،شب یلدا و بسیاری دیگر از سنن و اماکنی که در اطراف ماست و برگرفته از این آیین است.
گردونه مهر
در آیین مهر این نشان را گردونه مهر می نامند که آمیزش چهار عنصر اصلی آّب ، باد ، خاک ، آتش را می رساند.
گردونه مهر یا گردونه خورشید که به چلیپای شکسته نیز مشهور است ، نماد و نشانواره بسیار کهنسالی ست که آن را به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می دهند ، هرچند که یافته های باستان شناسی در زمینه ی پیشینه ی گردونه ی مهر بسیار اندک و تفسیر پیرامون آن بسیار دشوار است ، اما از همین یافته های نادر باستان شناسی می توان چنین برداشت کرد که گردونه ی مهر نمادی مختص ایرانیان باستان بوده و به احتمال قریب به یقین ، این نشانواره از نمادهای آیین مهری یا میتراییسم بوده است. آیینی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته و پس از تولد دین زرتشت نیز همچنان موقعیت خود را حفظ نمود و در دین زرتشتی نیز نفوذ یافت و بعدها ( حدوداً در سده یکم پیش از میلاد ) به غرب آسیای صغیر گسترش یافت . خصوصاً ورود آیین مهر به روم و اروپا کاملاً محسوس است ، چنانکه دستاوردهای باستان شناسی در این زمینه این امر را تأکید می کنند .
آیین مهر و شب یلدا
ایرانیان شب چله یا یلدا را شب تولد ایزد مهر (میترا) و خدای روشنایی میدانند . در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیروکمان در دست . برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کره ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته است.
مردم ایران شب چله را مبارک دانسته و آن در آن شب جشن برپا میکنند. .ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند. و شادمانه رقص و پایکوبی میکردند.آن گاه خوانی الوان میگستردند و «میزد» نثار میکردند. «میزد» نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژهای که آن را «میزد» مینامیدند، بر سفره جشن مینهادند.
تاثیر مناسک مهری درآیین زورخانه ای
بسیاری بر این باورند که زورخانه ها برگرفته از آیین مهری است اما در آثار فارسی ، بخصوص در فتوت نامه سلطانی ، آئین کشتی گرفتن و پهلوانی به پیامبران و شخصیت های اسطوره ای توراتی منسوب شده است و یعقوب و آدم ابوالبشر به عنوان کسانی که این آئین و فن از ایشان سرچشمه گرفته است یاد شده اند ، اما یک نکته در میان این دو هماهنگی وجود دارد و آن منسوب کردن آئینی است کهن به اشخاصی کهن در زمانی کهن ، این با همان نتایجی که مردم شناسی بدان رسیده است موافقت کامل دارد، زیرا بنا بر پژوهشهای مردم شناسان ، آنچه به سنت به مردمان اعصار جدیدتر رسیده است ، همه به اعصاری بسیار کهن مربوط است و انسان مومن به سنت گمان می کرده است که آنچه را بخردانه انجام داده ، قبلاً و در آغاز ، توسط خدایان و پیشوایان انجام یافته بوده است. هر چند نسبت دادن آئین پهلوانی ایرانی به یعقوب و آدم ابوالبشر که شخصیتهائی سامی – یهودی اند غیر منطقی است ولی شگفت آور نیست. این از خصوصیات آئین ها و اسطوره ها است که برای دوام وبقای خود در هر دوره فکری و اجتماعی تازه، می کوشند رنگ محیط تازه را بپذیرند و خودا با تحولات زمان هماهنگ کنند. توجهی به آثار تاریخی فارسی و عربی قرون نخستین اسلامی این حالت را در آئین ها اساطیری اثبات می کند. در این آثار بسیاری از شخصیت های آسمانی و زمینی زردشتی رنگ و نام اسلامی گرفته اند. مثلاً کیومرث برابر حضرت آدم یا فرزندان او شده است و بعضی از آثار تاریخی ایران باستان نام قبرمادر سلیمان یا تخت او را گرفته است . پس شگفت نیست که ورزش باستانی در دوره اسلامی با اسطوره ها و شخصیت های نیم اسطوره ای –نیمه تاریخی یهود و اسلام مربوط شده است. چنانچه بنیان پاره ای از آئین ها و اعتقادات شیعیان ایران را می توان در آئین ها و اعتقادات مردم باستانی ایران یافت.
مناسک مهری اغلب در غارها انجام می شد اما در شهرها که غاری وجود نداشت این معابد را در زیرزمین برپا می کردند. به عبارتی معابد می بایست در گودی قرار می گرفتند. در این معابد هیچ روزنه و نوری وجود نداشت و اغلب توسط پلکانی طولانی به سطح زمین می رسید. گاه این پلکان به اتاقی می رسید که مهرپرستان نخست خود را در آنجا آماده مراسم می کردند و سپس وارد جایگاه اصلی معبد می شدند. کنار در ورودی ظرفی پایه دار برای آب تبرک شده قرار داشت.در طرف مقابل در پای تصویر مهر دو آتشدان بود. درون معبد در دو ردیف سکو وجود داشت که تماشاچیان بر نیمکت هایی که کنار آنها بود می نشستند. در میان دو ردیف سکو گودی بود که مراسم اصلی در آنجا صورت می گرفت. بر دیوارهای معابد مهری تصویر های بسیاری نقش شده بود.
زورخانه های ما شباهت بسیار با این معابد مهری دارند. زورخانه ها همیشه با پلکانی طولانی از زیرزمین به سطح خیابان می رسند و معمولا این زورخانه ها نوری اندک دارند. در داخل زورخانه، بر خلاف معابد مهری دو سکوی کناری و یک صحنه ی مستطیل گودین میانین وجود ندارد و گود چند ضلعی یا مربع زورخانه از همه سو با سکو احاطه شده است، ولی درست مانند معابد مهری در کنار سکو در پای دیوار نیمکت ها قرار دارند که تماشاگران بر آن ها می نشینند و به مراسم نگاه می کنند.
در کنار در ورودی زورخانه، مانند معابد مهری آبدانی وجود دارد که البته امروزه مورد استعمال خود را از دست داده است. به جای آتشدان ها که در معابد مهری در انتهای صحنه و دو سوی تصویر مهر قرار دارد، در زورخانه ، در جلوی ” سردم” اجاقی است که امروزه از آن برای گرم کردن ضرب و تهیه ی نوشیدنی گرم استفاده میشود.
به همان گونه که بر دیوارهای معابد مهری نقش هایی مقدس بود در زورخانه ها نیز تصاویر و نقش هایی از رستم و پهلوانان وجود دارد.اما برخلاف آیین مهری نقش کشتن گاو بر روی دیوار وجود ندارد که این امر ممکن است به دلیل تاثیر اسلام بر فرهنگ ایرانی باشد ،البته این امر هم دور از ذهن نیست به دلیل تاثیری باشد که آیین زرتشتی بر این آیین داشته باشدچون در دین زرتشتی کشتن حیوانات و قربانی کردن آنها کاری ناپسند و اهریمنی است.
کسی که می خواست به حلقه ی مهریان بپیوندد ” نوچه” نام داشت. این نوچه می بایست که به سن بلوغ رسیده باشد “در زورخانه نیز مانند آیین مهر، تنها کسانی که به سن بلوغ رسیده اند حق تشرف دارند. در سنت پهلوانی ایران، مردی می تواند به سلک پهلوانان درآید که شانه بر صورت وی بایستد، یعنی تازه وارد باید بر چهره ی خود ریش داشته باشد.”
در آیین مهر نوچه ای که می خواست به حلقه ی مهریان بپیوندد طی مراسمی که ” غسل تعمید” نام داشت وارد انجمن می شد. در این هنگام اسرار و مراسم توسط دو عضو والامقام منصب جماعت مهری یعنی ” مرشد(= پیر) و منادی” به وی آموخته می شد . سپس نوچه قسم می خورد تا اسرار را از نا آشنایان و خصوصا زنان مخفی نگاه دارد.بدین ترتیب او لقب ” برادر” می گرفت و نیز عنوان ” فرزندی مرشد” را می گرفت. در این مرحله دستها و پیشانی او خالکوبی می شد تا هویتش مشخص شود. سپس وارد مراحل دیگری می شد:
پنجاه روز در گرسنگی ماندن
بیست روز در یخ و برف ماندن
چندین روز شنا کردن
گذشتن از آتش
در انزوای مطلق زندگی کردن
با موفقیت گذراندن این مراحل نوچه می توانست به مناصب هفت گانه ی مهری برسد که عبارت بودند از :
۱- مرحله ی کلاغ( نمادهوا، کلاغ پیام آور مهر است )
اولین مرحله از مراتب مهرپرستی است. پیام آور از جهان بالا میباشد. . در هنگام مراسم شخص نقاب کلاغ بر چهره میزده یا تقلید کلاغ میکرده است. علامت مخصوص او چوبی است که دو مار به دور آن چنبره زده اند.عنصر هوا عنصر مخصوص کلاغ بوده است.
۲- مرحله ی نامزد یا پوشیده (نماد آب، چون زنان حق ورود ندارند پس آنان به ازدواج کیش مهر در می آیند)
پس از انجام یک سری کارهای دشوار کلاغ میتوانست به مقام نامزدی برسد. یکی از کارهای سختی که باید انجام میشد تا شخص به درجه نامزدی برسد خاموش ماندن بود. علامت مخصوص او مشعل و چراغ میباشد . عنصر آب عنصر مخصوص نامزد بوده است.
۳- مرحله ی سرباز(نماد خاک، یعنی نوچه وارد خیل سپاهیان می شود)
از این مرحله عضویت در جمع مهرپرستان رسمی میشود . گویا اکثر مهر پرستان تا این درجه بالا می آمدند. در انتهای مراسم به شخصی که میخواست جنگی شود تاجی که در انتهای شمشیری آویخته شده بود پیشکش میکردند. او این تاج را نمیپذیرفت و میگفت که مهر تاج سر من است. گویا داغ مهر را در همین مرحله بر چهره مهر پرست میزده اند. علامت مخصوص او توبره و نیزه و کلاهخود است. عنصر خاک عنصرمخصوص سرباز بوده است.
۴- مرحله ی شیر(نماد آتش، همچون شیر نگهبان شعله آتش اند)
بالا رفتن از پله شیر بسیار دشوار بوده است. شیر باید نیرومند ترین همردیفانش می بود. در این مرحله قدرت شخص را آزمایش میکردند. بر دست و زبان شخص عسل میریختند. که به معنی پاکیزگی دست و زبان بوده است. علامت مخصوص او بیلچه است که برای به هم زدن آتش به کار میرفته. عنصر آتش عنصر مخصوص شیر بوده است. بر روی قبر شیرمردان یک شیر سنگی گذاشته می شد.
۵- مرحله ی پارسی
شیر مردی که به سنین بالا میرسد به درجه پارسی دست میابد. درجه های قبلی زمینی و مادی هستند ولی درجه پارسی یک درجه بیشتر روحانی است. و معنی آن وارستگی است. واژه پارسا به همین معنی میباشد. علامت مخصوص او داس است. پارسی نماد ماه است.
۶- مرحله ی پیک خورشید( نوچه چون مهر تازیانه و مشعل و خنجر در دست دارد)
علامت مخصوص او تازیانه و هاله و مشعل است. مهر پویا نماد خورشید است.
۷- مرحله ی پیر
بالاترین منصب و نماینده ی مهر بر زمین است
«در آیین زورخانه ای نوچه ها، پیش خیزها، نوخاسته ها و ساخته ها همان مقامی را دارند که در آیین مهر تازه واردان داشته اند. در زورخانه نیز مانند آیین مهر زنان را راه نیست. در زورخانه نیز مانند آیین مهر مقام اجتماعی و ثروت جایی و ارزشی ندارد.پهلوانان یکدیگر را برادر یا هم مسلک می خوانند و این همان است که در میان مهرپرستان نیز متداول بوده است. در زورخانه همواره و در هر کار حق تقدم با پیشکسوتان است و این سنت نیز دقیقا در آیین مهر دیده می شود.” مراتبی که در زورخانه ها وجود دارد ، مانند کهنه سوار، مرشد، پیش کسوت، صاحب زنگ، صاحب تاج، نوچه و جز آن، ما را به یاد مراتب هفت گانه ی پیروان مهر می اندازد و چه بسا این هر دو نیز از یک اصل و منشا بوده باشند.»
«موضوع اصلی در کار زورخانه کشتی گرفتن است و چون پهلوانی فرو افتد،آداب دست دادن را دو پهلوان به جای می آورندو با دست های چپ بازوهای راست یکدیگر را می گیرند و آنان همانند مهر و خورشید با هم پیمان دوستی بستند، دو کشتی گیر نیز هرگز با یکدیگر دشمنی نمی ورزند .»
ایزد مهر به هنگام زایش برهنه است. «پهلوان در گود، مانند مهر جامه ای بر تن ندارد و تنها برتن خود لنگی دارد . برهنگی از مراسم حتمی گود است.»
وجود قمه، دشنه یا چاقو در میان ورزشکاران زورخانه ای ما با دشنه ای که مهر به هنگام زادن با خود داشت و سلاح اصلی او بودهمانندی دقیق دارد. پهلوانان ما نیز جز با قمه و دشنه به نبرد با دشمنان نمی پرداخته اند.
در آداب پهلوانی آمده است که پهلوان دلیر، طاهر، سحرخیز و پاک نظر باشد و علاوه بر ادای فرایض و سنن، شب زنده دار و دارای حسن اخلاق باشد.در برابر در مهر یشت اوستا آمده است که مهر دشمن دروغ است و از کلام راستین آگاه است. مهر نخستین ایزدی است که پیش از خورشید در بالای کوه هرا( البرز) برآید در این ارتباط جالب توجه است که بدانیم تا زمان پهلوان اکبر خراسانی در دوره ی ناصرالدین شاه، به جای آن که بمانند این زمان به شامگاه به زورخانه روند، سحرگاهان به آن جا می رفتند و به ورزش می پرداختند و پیش از نماز صبح از آن جا بیرون می آمدند. این ما را به یاد ایزد مهر می اندازد که نخستین ایزدی است که پیش از طلوع خورشید در میاید.
سقاخانه ها
سقاخانهها و حوضچههائى که در مدخل مساجد و تکیهها برپا مىکردند همه از یادگارهاى کیش میترا است، زیرا که در مهریشت بهروشنى از غسل و شستشو در آئین میترا یاد شده است. در نقشها و تابلوهائى که یافت شده، مرشد مهری، یا مغان میترا، در حال تعمید مؤمنان مشاهده مىشود
به هر حال آنچه که به نظر میرسد این است که آیین مهرپرستی تاثیر به سزایی در برپا کردن سقاخانه داشته است.
سلام
ایزد مهر به هیچ وجه با میترا یکی نیست. میترا ایین برگرفته از مهر هست و از ایزدان رو برگردانده از الله است اما ایزد مهر ایزدی است که همچنان سر تسلیم در برابر خدای خویش الله فرود اورده و با ایزد شیطان پرست میترا متفاوته.
سارا خانم اصلأ شما که تاریخ بلد نیستید و جزو تازیان هستید و تازی پرست می دانستید اَلله همان اِلاه یکی از بت های بزرگ دوران اعراب و تازیان جاهل است , پس اطف کنید بروید بت خود رابپرستید و به الهه های ما ایرانیان و پارسیان کاری نداشته باشید . کمی مطالعه بد نیست
کعبه و بت خانه یکیست
دوست گرامی در این حقیقت فقط دروجان توسط مادر تراوت بخش کوبیده میشود، عهد شکنان درسته ولی بذار واژه امروزی رو بگم، او که جان درو میکند، اون که انسان فرزند میترا را میکشد، حدود دو سه درصد از اقیانوس فرهنگ ایران دین مسیحیت و مجسمه و نماد ایران در نیویورک و این موارد. حالا او که امر به کشتن انسانی که بیگناه هست میکند کی هست؟ صحبت عهدشکنان یا دروجان هست، صحبت این حقیقت، اینه که نباید عهد شکست، حالا او که رانده شده و بال هایش کنده شده کینه دارد، قسم خورده، تراش گرانیت ۶ متری در جای جای کوه های ایران هست، این تراش من تازه بعد ۲۰ سال فهمیدم انسان توانایی چاپ بر سنگ گران را ندارد، گرانیت، چون هر کتیبه بالای ۱۵۰۰ گرم الماس کمیاب جواهراتی باید مصرف بشه، و این آسانترین بخش شمایل بر کوه گرانیت هست، حالا او که بین گونه انسانها دشمنی و کینه میخواهد کی هست؟ درسته موضوع ایزد بانوی مهر یا اهورامیترا به انسانهای ایران آری گفته و ما به آری شده، آریا آریان و ایران شناخته شدیم، ولی او که میگه خون بریز، همون که بال هاش کنده شدند و نمیتونه نام کوچکش رو تغییر بده چون به این نفرین طلسم شده، او کیه که میگه به خاک من بیفت، زانو بزن، من به انسان زانو نزدم ولی کاری میکنم انسان به خاک بیفته برای من، او کیه؟؟ شیطان کیه؟ نیستی و نه و نا ، (خلأ و لا و له ) رو برای انسان میخواد،
یعنی فکر کردید شیطان تابدین مرتبه بیچاره شده که بسادگی تشخیصش بدی، یا فکر کردی در غالب بحث در بارش حرف میزنبم، یعنی چون از گذشته حرف زده میشه، آیا گمان کردید دیگه فقط دربارش بحث کنیم. او که به امر خودش روح انسان رو میگیره و امر میکنه انسان را در راه من بکش کیه؟؟
اگه منظور حرفم رو گرفتی، چون من تجربه دارم، آگاهانه میدونم کسی که اسیر شد اگه خوش شانس باشه بین پنج تا ۲۰ سال زمان میبره که وقتی عجل اومد سراقش حداقل زنده باشه.
امیدوارم راه همه روشن باشه.
دوست گرامی در این حقیقت فقط دروجان توسط مادر تراوت بخش کوبیده میشود، عهد شکنان درسته ولی بذار واژه امروزی رو بگم، او که جان درو میکند، اون که انسان فرزند میترا را میکشد، حدود دو سه درصد از اقیانوس فرهنگ ایران دین مسیحیت و مجسمه و نماد ایران در نیویورک و این موارد. حالا او که امر به کشتن انسانی که بیگناه هست میکند کی هست؟ صحبت عهدشکنان یا دروجان هست، صحبت این حقیقت، اینه که نباید عهد شکست، حالا او که رانده شده و بال هایش کنده شده کینه دارد، قسم خورده، تراش گرانیت ۶ متری در جای جای کوه های ایران هست، این تراش من تازه بعد ۲۰ سال فهمیدم انسان توانایی چاپ بر سنگ گران را ندارد، گرانیت، چون هر کتیبه بالای ۱۵۰۰ گرم الماس کمیاب جواهراتی باید مصرف بشه، و این آسانترین بخش شمایل بر کوه گرانیت هست، حالا او که بین گونه انسانها دشمنی و کینه میخواهد کی هست؟ درسته موضوع ایزد بانوی مهر یا اهورامیترا به انسانهای ایران آری گفته و ما به آری شده، آریا آریان و ایران شناخته شدیم، ولی او که میگه خون بریز، همون که بال هاش کنده شدند و نمیتونه نام کوچکش رو تغییر بده چون به این نفرین طلسم شده، او کیه که میگه به خاک من بیفت، زانو بزن، من به انسان زانو نزدم ولی کاری میکنم انسان به خاک بیفته برای من، او کیه؟؟ شیطان کیه؟ نیستی و نه و نا ، (خلأ و لا و له ) رو برای انسان میخواد،
یعنی فکر کردید شیطان تابدین مرتبه بیچاره شده که بسادگی تشخیصش بدی، یا فکر کردی در غالب بحث در بارش حرف میزنبم، یعنی چون از گذشته حرف زده میشه، آیا گمان کردید دیگه فقط دربارش بحث کنیم. او که به امر خودش روح انسان رو میگیره و امر میکنه انسان را در راه من بکش کیه؟؟
اگه منظور حرفم رو گرفتی، چون من تجربه دارم، آگاهانه میدونم کسی که اسیر شد اگه خوش شانس باشه بین پنج تا ۲۰ سال زمان میبره که وقتی عجل اومد سراقش حداقل زنده باشه.
امیدوارم راه همه روشن باشه.
بسیار زیبا
ممنون از اطلاعات زیبای شما