شب چله در یزد
یلدا یک واژه سریانی به مفهومی میلاد هست و از چهار قرن پس از میلاد مسیح، شب یلدا بعنوان روز ولادت مهر بین مسیحیان رایج شدن داشته هست اما در ایران، یلدا به مفهومی خورشید هست و برپایی مراسمهای ویژه آن پیشینه چند هزار ساله دارد. در قدیم به شب یلدا، شب چله گفته میشد و این شب قدمت طولانی دارد که به پیش از اسلام باز می گردد و مربوط با آیین زرتشتیان بوده و شب چله در یزد و زرتشتیان این بخش شهرت فراوانی داشته است.
در قدیم اتاق بزرگ خانه که ارسی اسم داشت را برای مراسم شب چله آماده می کردند لحاف مخمل بزرگی برای کرسی میدوختند و بر آن می انداختند و برای داغ شدن منقل و آتش را تدارک می نگاه کردند.
همه فامیل و حتی همسایه ها و اشخاصی که بضاعتی نداشتند در خانه مادربزرگ ها، پدربزرگ ها و یا بزرگتر فامیل برای دورهمی و شب نشینی جمع می گردیدند و جشن می گرفتند.
شب چله در یزد مشابه شهرهای دیگر کشورمان آداب و رسوم خاص خود را دارد که در این شب، اشخاص یک فامیل در خانه یکی از بزرگان فامیل جمع میشوند و به خواندن قرآن و حافظ میپردازند و درخانه برخی از خانوادههای یزدی هم موسیقی سنتی نواخته میشود.
شب چله در یزد اقوام در کنار هم غذاهای سنتی یزدی مثل آش شولی یزدی صرف میکنند.
آش شولی یکی از غذاهای مورد علاقه مردمان یزد که سبزی خاص این آش،اسفناج، شوید،برگ چغندر، چغندر، نعناع خشک ،سرکه از ارزشمند ترین مواد تشکیل دهنده این آش سنتی هست.
مادر خانواده در این شب آش شولی یا آش رشته می پخت اما زرتشتیان آش ابودردا که برای پخت آن از میوه های خشک شده و خشکبار استفاده می گردید می پختند و به هر کسی کاسهای از آن داده می گردید تا تمام دردها و بیماری های آن رفع گردد.
بزرگ ترهای خانواده در این شب از حافظ، سعدی، شاهنامه و کلیله و دمنه می خواندند در واقعیت هر چیزی که در مکتب خانه های قدیم یادگرفته بودند را غالبا از محافظت می خواندند و همه از آن فیض می بردند حتی کودکان نیز می نشستند و گوش می دادند.
مادر خانه در این شب به دنبال پخت و پز بوده و برای شام این شب کتلت یا شامی کباب تامین می گردید و در واقعیت مهمان شام نخورده به خانه نمی رفت.
اشخاص اهتمام می کردند در این شب اشعار شادی بخوانند که به کام همه باشد و اگر فال حافظی می گرفتند آن را به خیر و مطلوبی تلقی می کردند. مردم یزد انار را نماینده بسیاری نسل و برکت می دانستند که در شب یلدا بر سر سفره میگذاشتند و علاوه بر این چند نارنج یا ترنج را درون کاسه بزرگ آبی می انداختند و بر سر سفره می آوردند.
یکی دیگر آیینهای شب چله در یزد حکایت شکمبه شوران این شب در یزد به شب چله مشهور بوده و روز آخر آذر را روز شکمبه ،سیرابی ،شوران اسم نهاده بودند چرا که معتقد بودند در این روز یک نفر برای شستن سیرابی داخل پاکنه ،جوی آب، شده و هنگامی بیرون امده خورشید در حال غروب کردن بوده هست.
در گذشته اعتقاد بر این بود که روز اول دی روز ولادت خورشید هست در نتیجه اهتمام می کردند شب را بیدار بمانند و به همین جهت لحاف کرسی می گذاشتند و کوچکترها در خانه بزرگترها، پدربزرگ و مادربزرگ، جمع می گردیدند که از نظر صله رحم کار زیاد پسندیده ای بوده هست.
تنقلاتی مثل برگ زردآلو ،الو ،برگ الو ،نخود، کشمش ، شیرینی ،نماد برکت و برتری نور و خورشید،میوه هایی به رنگ سرخ،قرمز که نماد روشنایی و نور در شب بوده مثل انار قرمز و هندوانه قرمز وهمچنین خوراکی هایی مثل چغندرقرمز،شلغم و هویج پخته بوده که برروی کرسی قرار داده و صرف می کردند.
در گذشته معتقد بودند کسی که درشب چله هندوانه بخورد سرما نمی خورد. هنوانه را هم داخل زیرزمین روی ریگ می گذاشتند و اگر می تونستند تا نوروز نیز نگه می داشتند.
مطالب پیشنهادی